محل تبلیغات شما
 

 

زمانی که خانواده داشتم هزاران درد بود و حالا هم که خانواده ندارم باز هزاران درد

آن زمان در کنار خانواده ام حتی از کوچکترین حق طبیعی محروم بودم.حق تحصیل نداشتم.حق بیرون آمدن از خانه را نداشتم.حق اعتراض نداشتم .هیچ حقی نداشتم.تازه.خیلی شب ها گشنه سر بر بالین می گذاشتمو با فقر سر می کردم.فقر شدید محبت را هم از میان ما برده بود .

.

.

و حالا هم که خانواده ندارم درد را دارم ولی به گونه ای دیگر.

مهمترین درد من کمبود محبتی است که از پایه دارد مرا تخریب می کند.این حس درونی را صد بار کشتم ولی باز زنده می شود و خودش را نشان میدهد.و مرا به بیراهه ها می برد.بی کسی را شاید بتوانم یکی از بدترین درد های دنیا توصیف کنم.به کسی هم نمی توانم بگویم که دلیل رفتارهایم چیست.فقط از نظر دیگران من عجیبم.عجیب

درد بی مهری چه دردیست؟

امروز چه در جریان است

درد ,هم ,نداشتم ,حق ,خانواده ,کسی ,که خانواده ,حالا هم ,و حالا ,هم که ,نداشتم حق

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سرزمین مهمان نواز و یکدل مکــران کتاب قوانین مالی و محاسباتی